مهدی الهی؛ محمدحسن وکیل پور؛ حامد نجفی علمدارلو
چکیده
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی اگرچه سبب افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی شده اما از طرفی سبب افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است؛ بهگونهای که اکثر دشتهای ایران در حال حاضر ازنظر استخراج آب زیرزمینی جزو دشتهای ممنوعه میباشند. لذا اعمال سیاستهای مدیریت صحیح منابع آب زیرزمینی ضروری است. ...
بیشتر
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی اگرچه سبب افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی شده اما از طرفی سبب افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است؛ بهگونهای که اکثر دشتهای ایران در حال حاضر ازنظر استخراج آب زیرزمینی جزو دشتهای ممنوعه میباشند. لذا اعمال سیاستهای مدیریت صحیح منابع آب زیرزمینی ضروری است. به همین منظور، در مطالعه حاضر با استفاده از الگوی برنامهریزی ریاضی اثباتی (PMP) و رهیافت حداکثر آنتروپی (ME) به ارزیابی اقتصادی سیاستهای مختلف بخش کشاورزی در راستای مدیریت منابع آب زیرزمینی در دشت کبودرآهنگ پرداخته شد. دادهها و اطلاعات موردنیاز با مراجعه به سازمانهای ذیربط و با استفاده از تکمیل 141 پرسشنامه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای توسط کشاورزان دشت کبودرآهنگ در سال زراعی 95-1394 تکمیل و جمعآوری گردید. نتایج تحقیق نشان داد که اعمال سناریوهای افزایش قیمت، سهمیهبندی آب زیرزمینی و سناریوهای سهمیهبندی توأم با افزایش قیمت (تلفیقی) در سطوح 10%، 20%و 30% موجب کاهش سطح زیر کشت، کاهش سود ناخالص کشاورزان و کاهش آب مصرفی میشود. همچنین نتایج نشان داد که سناریوی افزایش قیمت آب زیرزمینی چندان تأثیرگذار نیست و تنها هزینه کشاورزان را افزایش میدهد، اما سیاست سهمیهبندی و تلفیقی به عنوان یک سیاست مؤثر توصیه میشود. سناریوهای سهمیهبندی نسبت به دو سناریوی دیگر دارای بازده اقتصادی بیشتری به ازای هر مترمکعب آب مصرفی بود و بهعنوان سناریوی برتر در این تحقیق معرفی گردید. در پایان پیشنهاد میشود که الگوی کشت به سمت محصولاتی مانند گندم و سیبزمینی سوق داده شود که نسبت به آب مصرفی، سود ناخالص بیشتری را حاصل کرده و بهعبارتیدیگر بازده اقتصادی بیشتری دارند.