مهدی اکبری؛ حامد نجفی علمدارلو؛ سید حبیب اله موسوی
چکیده
تغییر اقلیم یکی از رخدادهای طبیعی در حال وقوع است که موجب افزایش دما، کاهش بارندگیها، تغییرات بیلان آبی، کاهش سطح تولید و وقوع خشکسالیهای پیدرپی میشود. لذا پیشبینی و بررسی اثرات تغییر اقلیم و خشکسالی بهمنظور تصمیمگیری مدیران و برنامهریزی آینده بسیار ضروری است. با توجه به این رویکرد، در مطالعه حاضر به بررسی اثرات ...
بیشتر
تغییر اقلیم یکی از رخدادهای طبیعی در حال وقوع است که موجب افزایش دما، کاهش بارندگیها، تغییرات بیلان آبی، کاهش سطح تولید و وقوع خشکسالیهای پیدرپی میشود. لذا پیشبینی و بررسی اثرات تغییر اقلیم و خشکسالی بهمنظور تصمیمگیری مدیران و برنامهریزی آینده بسیار ضروری است. با توجه به این رویکرد، در مطالعه حاضر به بررسی اثرات تغییر اقلیم و خشکسالی بر الگوی کشت و اثرات ریسک درآمدی آن در دشت قزوین پرداخته شد. در این تحقیق، برای شبیهسازی متغیرهای اقلیمی دما و بارش در آینده و میزان تغییرات آنها در ادوار آتی در غالب سناریوهای اقلیمی A1B، A2و B1از مدل LARS-WGاستفاده شده است. همچنین از شاخص SPIبهمنظور تعیین دورههای خشکسالی و تغییر حجم آب استفاده گردید. در ادامه، با بهکارگیری رهیافت برنامهریزی ریاضی و تدوین مدل تلفیقی موتاد-هدف با رهیافت برنامهریزی اثباتی، الگوی کشت منطقه در سناریوهای اقلیمی و دورههای خشکسالی شبیهسازی و اثرات ریسکی این سناریوها موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که در هر سه سناریوی اقلیمی در طی سالهای آینده، دما افزایش و بارش کاهش مییابد و الگوی کشت به سمت محصولات باثبات درآمدی بالاتر سوق پیدا میکند و تنها سطح زیر کشت گندم کاهش مییابد و سطح زیر کشت دیگر محصولات افزایش مییابد. در سناریوی خشکسالی نیز به دلیل کاهش حجم آب، الگوی کشت به سمت محصول با آببری کمتر میرود و محصولات باثبات درآمدی بالاتر تغییرات کمتری دارند. ریسک درآمدی با تغییر اقلیم و خشکسالی کاهش مییابد و در بدترین سناریوی خشکسالی (خشکسالی خیلی شدید) و تغییر اقلیم (سناریو A2در دوره 2049-2040) به ترتیب به میزان 68.1% و 6.377% کاهش یافته است. بازده برنامهای نیز همزمان با کاهش ریسک درآمدی بهصورت غیرخطی کاهش خواهد یافت. با توجه به اثرات اقتصادی تغییر اقلیم و خشکسالی در برنامهریزیهای بلندمدت، بهمنظور افزایش تولیدات کشاورزی منطقه، استفاده از واریتههای جدید محصولات کشاورزی بهمنظور بهبود عملکرد، توسعه سطح زیر کشت محصولات با نیاز آبی کمتر نظیر جو آبی در زمان خشکسالی، و محصولات باثبات درآمدی بالاتر مانند جو آبی، ذرت دانهای، چغندر و گوجه در طی سالهای آینده پیشنهاد میگردد.
مهدی اکبری
چکیده
یکی از پارامترهای مهم به منظور مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی، تعیین آب مورد نیاز در سطوح مختلف حوضه و شبکههای آبیاری است. به منظور برآورد دقیق آب مورد نیاز در سطح حوضه و شبکههای آبیاری، نقشههای به هنگام شده سطح زیر کشت، الگوی کشت، و نیاز آبی(تقاضای آب) مورد نیاز میباشد که تهیه آنها به کمک سنجش از دور قابل انجام است. در این ...
بیشتر
یکی از پارامترهای مهم به منظور مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی، تعیین آب مورد نیاز در سطوح مختلف حوضه و شبکههای آبیاری است. به منظور برآورد دقیق آب مورد نیاز در سطح حوضه و شبکههای آبیاری، نقشههای به هنگام شده سطح زیر کشت، الگوی کشت، و نیاز آبی(تقاضای آب) مورد نیاز میباشد که تهیه آنها به کمک سنجش از دور قابل انجام است. در این پژوهش سطح و تراکم کشت در شبکههای آبیاری حوضه زاینده رود با استفاده از اطلاعات ماهوارهای تعیین شد. برای بدست آوردن دادههای مورد نیاز، از یک سری زمانی از اطلاعات ماهوارهNOAA/AVHRR که به آسانی قابل دسترس است، استفاده شد. با توجه به پایین بودن دقت مکانی این سری زمانی، ابتدا با استفاده از یک تصویر ماهواره Landsat 7 ETM+ واقع در سری زمانی مذکور، دقت مکانی دادههای موجود افزایش داده شد و سپس با پیش پردازش دادههای سری زمانی در طول دوره رشد، ضریب بازتاب پوشش سطح زمین، ضریب تابش پوشش سطح زمین در باندهای مختلف، شاخصهای گیاهیNDVI و SAVI تعیین و سطح زیر کشت واقعی و تراکم کشت در شبکههای مورد نظر در حوضه زاینده رود محاسبه شد. نتایج نشان داد که در اکثر شبکههای آبیاری سطح زیر کشت واقعی بیشتر از سطح طراحی شده شبکه میباشد این موضوع مبین این است که بخشی از سطح زیر کشت واقعی در اراضی خارج از سطح طراحی شبکه می باشد. سطح طراحی شبکه_های سمت راست آبشار و نکوآباد15000و 13500هکتار میباشد، اما سطح زیر کشت واقعی برآورد شده از اطلاعات ماهوارهNOAA برای شبکههای مذکور به ترتیب16700 و 16250 هکتار را نشان میدهد. برای سایر شبکهها نیز روند مشابهی مشاهده شد. تراکم کشت در شبکههای نکوآباد و آبشار به دلیل کشت دو محصول در سال از جمله گندم و جو در زمستان و برنج و سبزیجات در تابستان نسبتاً بالا و بین 72 تا 81 درصد است. این نتایج نشان داد که از اطلاعات ماهوارهای موجود میتوان به عنوان یک ابزار مناسب و قابل اعتماد در بررسی سطح زیر کشت و مدیریت آبیاری حوضه و شبکههای آبیاری استفاده نمود.