استفاده از مدل ها، معادلات انتقالی، شبکه عصبی
محمد امین خندان بارانی؛ پیمان افراسیاب؛ مهدی اکبری؛ معصومه دلبری
چکیده
در این تحقیق وضعیت موجود بهرهوری آب برای تولید گندم و امکان بکارگیری راهکارهای افـزایش بهـرهوری آب در شـرایط مختلف دسترسی به آب در شبکه آبیاری سد سیستان، تعیین و تجزیه و تحلیل شد. بدین منظور با در نظـر گـرفتن وضـعیت موجـود بهرهبرداری از منابع آب، مقادیر مختلف آب آبیاری و بهرهگیری از اطلاعـات مزرعهای، مدل شبیهسازی ...
بیشتر
در این تحقیق وضعیت موجود بهرهوری آب برای تولید گندم و امکان بکارگیری راهکارهای افـزایش بهـرهوری آب در شـرایط مختلف دسترسی به آب در شبکه آبیاری سد سیستان، تعیین و تجزیه و تحلیل شد. بدین منظور با در نظـر گـرفتن وضـعیت موجـود بهرهبرداری از منابع آب، مقادیر مختلف آب آبیاری و بهرهگیری از اطلاعـات مزرعهای، مدل شبیهسازی SWAP، واسنجی و صحتسنجی شد. برای تعیین برنامه آبیاری (زمان و عمق)، از توابع تولید آب کاربردی برای محصول گندم استفاده شد. نتایج اندازهگیریهای مزرعهای در سال زراعی 1396-1395 در شبکه آبیاری مطالعه شده نشان داد که در شرایط موجود، کشاورزان منطقه بهطور میانگین محصول گندم را در چهار نوبت آبیاری میکنند و متوسط عملکـرد محصول حـدود 1450 کیلـوگرم در هکتار و بهرهوری آب حدود 41/0 کیلوگرم بر مترمکعب است. این نتایج نشان میدهد که از آب قابل دسترس به شـکل مناسـبی بهـرهبـرداری نمـیشود و باید با راهکارهای کاربردی برای بهبود بهرهوری آب اقدام شود. نتایج صحتسنجی و واسنجی مدل SWAPنیز نشاندهنده صحت بالای مدل در منطقه مطالعه بود. نتایج سناریوهای مختلف مدیریتی حذف تعدادی از نوبتهای آبیاری نسبت به شرایط موجود نشان داد که اگرچه در بهرهوری آب تفاوت فاحشی مشاهده نشد اما عملکرد محصول حدود 37 % کاهش یافت. نتایج ارزیابی سناریوهای کاهش عمق و دور آبیاری (استفاده از 640 میلیمتر آب در کل فصل و آبیاری به میزان 40 میلیمتر در هر نوبت)، نشان داد که در صورت تأمین مطمئن و به موقع آب و اجرای آبیاری در نوبتهای بیشتر میتوان بهرهوری آب را نسبت به سناریوی مبنا به مقدار 30 % و عملکرد محصول را تا دو برابر شرایط موجود افزایش داد. در این سناریوها وجود رطوبت مناسب در عمق ریشه گیاه باعث افزایش محصول شده و مقدار نفوذ عمقی به شدت کاهش یافت چون میزان آب کاربردی کشاورزان بهعلل مختلف بیش از اندازه است، از اینرو، توصیه میشود شـیوههـای بهبـود مدیریت آبیاری و مدیریت زراعی با توجه به آب قابل دسترس در شبکه آبیاری به کشاورزان آموزش داده شود تا آنها خود به توزیع آب، متناسب با نیاز واقعی گیاه و آبیــاری در زمــان مناســب و بــه میــزان کفایت روی آورند.
حسین بدیع برزین؛ محمود هاشمی تبار؛ سید مهدی حسینی
چکیده
از آنجا که بخش کشاورزی بزرگترین مصرف کننده آب است، ارائه شیوههای مدیریت منابع آب و تدوین سیاستهای صحیح در این بخش به منظور افزایش بهرهوری این نهاده ضروری به نظر میرسد.در مطالعه حاضر، تحلیل اقتصادی اثرات سهمیهبندی و قیمتی آب آبیاری بر الگوی کشت و مدیریت تقاضای آب در دشت سیستان با استفاده از مدل برنامهریزی ریاضی مثبت ...
بیشتر
از آنجا که بخش کشاورزی بزرگترین مصرف کننده آب است، ارائه شیوههای مدیریت منابع آب و تدوین سیاستهای صحیح در این بخش به منظور افزایش بهرهوری این نهاده ضروری به نظر میرسد.در مطالعه حاضر، تحلیل اقتصادی اثرات سهمیهبندی و قیمتی آب آبیاری بر الگوی کشت و مدیریت تقاضای آب در دشت سیستان با استفاده از مدل برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP)[1]در سال زراعی 95-1394 مورد بررسی قرار گرفت. برای تحقق این هدف، در این مطالعه یک سامانه مدلسازی اقتصادی شامل مدل تولید محصولات کشاورزی منطقهای (SWAP)[2] به کار رفت و برای حل این سامانه مدلسازی از نرمافزار کاربردی GAMSنسخه 1/24 استفاده شد. نتایج نشان داد که اعمال سیاستهای قیمتگذاری و سهمیهبندی آب آبیاری منجر به کاهش مجموع سطح زیرکشت محصولات منتخب و کاهش بازده ناخالص کشاورزان دشت سیستان میشود. این در حالی است که سیاستهای مذکور به ترتیب منجر به صرفهجویی 594/4 تا 456/24 و 123/7 تا 484/29 میلیون مترمکعب آب مصرفی در الگوی کشت منطقه میشود. کاهش مجموع سطح زیرکشت محصولات منتخب زراعی تحت سناریوهای مختلف سیاست سهمیهبندی آب آبیاری، به خصوص محصولات با صرفه اقتصادی بالاتر مانند هندوانه، خربزه و پیاز میزان مجموع بازده ناخالص کشاورزان سیستانی از 1425694 به 1292677 میلیون ریال میرسد که کاهش میزان سود ناخالصی معادل با 17/2 تا 33/9 درصد را در الگوی زراعی منطقه به همراه دارد. بدین ترتیب اعمال سیاست سهمیهبندی آب آبیاری با توجه به صرفهجویی حدود 30 میلیون مترمکعب آب در دسترس کشاورزان، در مقایسه با سیاست قیمتگذاری آب راهکار مناسبتری برای حفظ و صیانت از منابع آب موجود در دشت سیستان است.
[1]- Positive Mathematical Programming
[2]- State Wide Agricultural Production
مصطفی یعقوب زاده؛ محسن احمدی؛ سعید برومند نسب؛ سید ابوالقاسم حقایقی مقدم
چکیده
تغییر اقلیم پدیدهای تأثیرگذار بر بسیاری از فرایندهای طبیعی از جمله چرخهی هیدرولوژی است. تبخیر-تعرق نیز به عنوان یکی از بخشهای چرخهی هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. به دلیل اهمیت تبخیر-تعرق در مدیریت منابع آب و برنامهریزی کشاورزی، تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تغییر اقلیم بر این فرآیند در دشت نیشابور انجام شد. بدین ...
بیشتر
تغییر اقلیم پدیدهای تأثیرگذار بر بسیاری از فرایندهای طبیعی از جمله چرخهی هیدرولوژی است. تبخیر-تعرق نیز به عنوان یکی از بخشهای چرخهی هیدرولوژی، دستخوش این تغییرات خواهد بود. به دلیل اهمیت تبخیر-تعرق در مدیریت منابع آب و برنامهریزی کشاورزی، تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تغییر اقلیم بر این فرآیند در دشت نیشابور انجام شد. بدین منظور با استفاده از مدل SWAP و اطلاعات هواشناسی و زراعی، تبخیر-تعرق برای پنج مزرعه در دشت نیشابور محاسبه شد. به منظور ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر تبخیر-تعرق واقعی گیاهان در مزارع تحت آبیاری، از مدلهای اقلیمی HADCM3، ECHAM5OMو CGCM3T47 تحت سناریوهای انتشار حدی (A2 و B1) و توازنی (A1B) و در مزارع دیم از مدل HADCM3 و سناریوهای انتشار حدی (A2 و B1) در دو دورهی 2039-2020 و 2099-2080 استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که تبخیر-تعرق مرجع روزانه در دوره 2099-2080 تحت سناریوی A2 بیشترین تفاوت را نسبت به تبخیر و تعرق دوره پایه (2011-1992) خواهد داشت. همچنین در هر سه سناریوی انتشار، مقادیر تبخیر-تعرق روزانه در دوره 2099-2080 نسبت به دوره 2039-2020 افزایش بیشتری خواهد یافت. در بین محصولات مورد تحقیق، گندم با حدود 12درصد تغییر نسبت به ذرت با 3 درصد تغییر، بیشترین تغییر تبخیر-تعرق را در دورههای آتی نسبت به دوره پایه در طی رشد نشان خواهد داد. ولی، میانگین کل تبخیر و تعرق دوره رشد ذرت (حدود 12 میلی متر بر روز) نسبت به محصولات دیگر بیشتر خواهد شد.